آقای ویسانلو در مورد اینکه شما از کجا شروع کردید و چطور شروع کردید و چه مسائلی را پشت سرگذاشتید تا به نقطه کنونی برسید قبلا در مصاحبههای دیگری بهان اشاره کردید اما من میخواهم از شما بپرسم که چطور شد که «فیروز ویسانلو» یک برند معروف در حوزه نوازندگی موسیقی پاپ شد؟
این موفقیت در گرو تلاش و زحمت کشیدن فراوان من است است. البتهان چیزی که در اینجا از ما تقاضا میکنند در واقع آن چیزی نیست که شما در دنیا به دنبال آن در حوزه موسیقی هستید و گیتاریستهای دنیا هم به دنبال نواختن آن باشند. در ایران نکات خاصی مد نظر اهالی موسیقی اعم از خواننده و آهنگساز و تنظیمکننده و... است که باید عین همان را تحویلشان بدهیم از طرفی کوتاه بودن زمان برای تهیه و تنظیم یک قطعه موسیقی بسیار بر شیوه کاری ما تاثیرگذار است و همهاین اتفاقات که میافتد و درخواستهایی کهاز ما در نوع اجرای موسیقی و نوازندگی میشود شاید یک دهم آن مسائلی باشد که من از طریق کتابها و منابع علمیو... آن را دنبال میکردم ولی با این حال مسیر خیلی طولانی را برای رسیدن به جایگاه کنونیام طی کردم اما به هیچ وجه به خودم نمیبالم که حالا در حوزه نوازندگی موسیقی پاپ «برند» شدهام چون در این زمینه دست بالای دست بسیار زیاد و تکنیکهای نوازندگی هم در دنیا بسیار گسترده است و شما هرچقدر هم بخواهید فعالیت کنید تا در این حوزه حرفهایتر شوید باز هم مسائلی برای یادگیری وجود دارد و این حوزه اینقدر وسیع و گسترده است کهاصلا حد و مرز ندارد. من المانهای زیادی را برای نوازندگی در خانه جمعآوری کردم که در ایران شاید یک دهم آنها را هم از من برای اجرا نخواهند ولی این مسئله هم دلیل بر آن نمیشود که من آن المانها را در کارم دنبال نکنم.
الان بیشتر در حوزههای موسیقی و شعر و ترانه روند کار به سمت «سفارشی» شدن رفته و افراد بیشتر به دنبال کارهای سفارشی هستند، شما چقدر وقتتان را بهانجام کارهای سفارشی اختصاص میدهید؟
ببینید شما برای اینکه مایحتاج مالی خودتان را تهیه کنید مجبور هستید تا بهانجام کارهای سفارشی تن بدهید. اما من در این نوع همکاریها اگر متوجه شوم کهاستانداردهای لازم و المانهای کیفی بالا از سوی شخص سفارش دهند لحاظ نمیشود از ادامه همکاری در دفعات بعد خودداری میکنم چون این موضوع بر سابقهی من هم تاثیر میگذارد ولی در کل ما مجبوریم که کارهای سفارشی انجام دهیم. به هر حال من یک نوازندهام و برای نواختن تحت دستور آهنگساز و تنظیمکننده قرار میگیریم، اما با این حال اگر ببینیم که آان استانداردهای کیفی اولیه هم برای کار لحاظ نمیشود بعد از اولین همکاری کهیک نوع تجربه محسوب میشود در دفعه دوم همکاری نخواهم کرد. اما با این حال من خودم تا به حال دو آلبوم با نامهای «خاطرات 1» و «خاطرات2» روانه بازار کردهام که در واقع محصول کار خودم هست و دیگر حالت سفارشی ندارد و تا آنجایی که توانستهام المانهای خودم را بر کار اعمال کردم و در آینده نزدیک هم باز آثاری از این قبیل از من منتشر خواهد شد که شامل مقوله کارهای سفارشی نمیشود.
بعضا نوازندهها، آهنگسازها، تنظیمکنندهها و ترانهسرایان هم میل به خوانندگی دارند و در حال جمعآوری آلبوم با صدای خودشان هستند، شما تا به حال بهاینکه یه خواننده شوید فکر نکردید؟
من در بازار موسیقی ایران حدود بیست و پنج سال سابقه کار موسیقی دارم و در تمام این مدت نمیگویم که برای خودم نخواندم و ضبط نکردم چون به هر حال هر گیتاریستی همراه با نوازندگی گاه گاهی میخواند اما این که به صورت حرفهای وارد حوزه خوانندگی شوم را نه هیچ وقت در فکر این نبودم که خوانندگی را حرفهای دنبال کنم و معتقدم هرکسی باید مسیر خودش را طی کند و اگر نوازنده یا خوانندهاست در زمینه هنریای خودش به دنبال پیدا کردن تواناییهایش باشد که متاسفانه امروز در خوانندههایمان نمیبینیم که به دنبال پرورش تواناییهای خودشان باشند. ما امروز در نوازندگی هرچقدر که سعی کردیم مطالعه داشته باشیم و بار علمیخودمان را تقویت کنیم، خوانندههای ما بعضا اصلا به دنبال کسب سواد موسیقایی نیستند و اصلا نه از سواد موسیقی برخوردارند و نه کلاس سولفژ رفتند و نه آموزش دیدهاند و افراد با حداقل توانایی میآیند در استودیو و شروع به خواندن میکنند. من ادعا ندارم اما اگر بخواهم بخوانم میتوانم از خیلی از خوانندههای امروز بهتر بخوانم ولی با این حال خوانندگی هدف من نیست و هیچ وقت هم این هدف را دنبال نخواهم کرد.
امروزه خوانندههای ما بعضا دغدغهی «استیج» را دارند تا ماندگار شدن در حوزه موسیقی و به همین خاطر اکثرا به سراغ آثار مصرفی با سطح علمیو هنری پایین روی آوردند تا بتوانند بر بخشی از جامعه جوان و نوجوان ما تاثیر بگذارند هرچند کهاین تاثیر کوتاه مدت است؛ خارج از گود نوازندگی میخواهم از شما بپرسم که چقدر به فاخر بودن یک اثر چه از نظر کلام و چه از نظر موسیقی و دیگر فاکتورهای لازم اعتقاد دارید؟
قضیه فاخر بودن را که شما به آن اشاره کردید را من صد در صد با آن موافق هستم و همیشه به خوانندهها میگویم که خیلی خوشحالم که من خواننده نشدم تا مجبور شوم به خاطر عوامل مختلف کلماتی را به زبان بیاورم که شاید مناسب نباشد. به نظر من کسی که خوانندهاست و آواز میخواند در یک قطعه موسیقی، نقطهی عطف آن قطعه موسیقی است چون تمام عوامل تلاش میکنند تا قطعه موسیقی تولید شود تا خواننده به وسیله آن مطرح شود و به همین خاطر خوانندهیک رسالت خیلی بزرگی را بر عهده دارد چون با یک بخشی از جامعه ارتباط خیلی احساسی را برقرار میکند. بنابراین اگر قرار باشد در انتخاب نوع کلمات، نوع بیان و حتی سطح سواد خوانندهای که آنها را بیان میکند کوتاهی شود اصلا خوب نیست. متاسفانه من امروز شاهد خوانندههایی هستم کهاصلا با مقولهای مانند «تلفیق» آشنا نیستند و حتی حداقل ادبیات فارسی را هم نمیدانند و من نمیدانم چطور به خودشان اجازه میدهند که وارد حوزه موسیقی شوند و شروع کنند به خوانندگی در حالی که حتی نمیدانند کهیک مضاف و مضاف الیه را چطور باید بیان کنند! ولی اینکه چهاتفاقی میافتد کهاین اشتباهات صورت میگیرد خود به تنهایی جای بحث بسیار دارد به نظر من وزارت ارشاد باید خوانندهها را از فیلترهای خیلی سختتری عبور دهد و به شکلی باشد که خوانندهها ابتدا ماکتی از کار را با موسیقی ساده به منظور اخذ مجوز ارسال کنند و بعد که تمامی فاکتورهای آن چهاز نظر شعر و فن بیان و سواد ادبی و چهاز نظر موسیقی تایید شد، کار ساخته شود تا بلکه بتوان جلوی این آشفتگی امروز بازار موسیقی را گرفت. به نظر من امروز بازار موسیقی درگیر آثار با کیفیت بسیار پایین شده که همین مسئله موجب آشفتگی آن شدهاست. البته کارهای خوب هم تولید میشود اما این کارهای خوب در میان این آشفتگی بازار گم میشوند.
شما درگیر عالم موسیقی بودید تا امروز بهاین جایگاه رسیدید الان چقدر در موسیقی زندگی میکنید و یا به نوعی موسیقی بر روال زندگی شما تاثیر میگذارد؟
زندگی من همیشهاز همان دو سالگی تا همین الان که با شما صحبت میکنم، متاثر از موسیقی بوده و این موضوع همیشهادامه خواهد داشت. من منابع بسیار زیادی در اتاقم دارم که گاهی اوقات درگیر آن منابع میشوم و شروع میکنم به گوش کردن و خواندن و نگاه کردن آنها و سبک کاری من نمیتواند ارتباطم را با منابع موسیقی مدنظرم قطع کند یا اینکهاز رویکرد من بهانان جلوگیری نماید.
گوشتان چقدر به نوع و سبک گیتار آثار موسیقی دیگر حساس است؟
این موضوع طبیعی است به طوری که حتی خانواده من از جمله همسرم و سایر دوستان و هواداران نسبت بهاین موضوع حساس هستند و به من میگویند که ما صدای ساز تو را میشناسیم و این یعنی وقتی به قطعه موسیقی گوش میدهند دنبال میکنند کهاین نوع نواختن گیتار به چه شکل است و آیا من نواختم یا کس دیگری این کار را انجام داده و طبیعتا خود من هم که گوش میکنم به همین صورت است و قطعا باید در هنگام گوش کردن به موسیقی آن بُعدی را که بیشتر مربوط به من میشود را در نظر بگیرم و بررسی کنم که نواختن این اثر چگونهاست و این حساسیت طبیعی است.
از گیتاریستهای داخل و خارج کشور چه کسانی را به عنوان چهرههای شاخص این حوزه قبول دارید؟
اولین استاد من استاد «بهمن نصری» بودند که بهاشتباه در جراید «نفتچی» ذکر شدهاند. بهمن نصری از جمله گیتاریستهای بسیار توانمند و صاحب سواد هستند و متاسفانه چیزی که من امروز در بعضی از افراد شاهد آن هستم تنها دانستن چند «آکورد» است و دیگر آنچنان سوادی از گیتار ندارند در حالی کهاین ساز خیلی گستردهاست و خیلی جا برای یادگیری دارد و همانطوری که خودتان میدانید تئوری موسیقی مقوله خیلی عمیق و قابل تاملی است و هر سازی هم برای خودش تئوری موسیقی خاصی را دارد و شما علاوه بر یادگیری تئوری عمومی یک ساز موسیقی، تئوری خاص آن را هم باید یاد بگیرید. من در مواقع مختلف از افراد و اساتید استفاده برههای کردم و هیچ وقت به طور طولانی در محضر یک استاد نبودم و سعی کردم تا زمانی که آن شخص برایم مفید واقع شود استفاده لازم را بکنم. بهیاد دارم که در مشهد دو استاد با نامهای «منصور رسا» و «ناصر رسا» زندگی میکردند که با هم برادر بودند. آقای ناصر رسا گیتار کلاسیک مینواخت و آقای منصور رسا هم گیتار فلامنکو. سبک «فلامنکو» در مملکت ما خیلی خوب شناخته شده نیست و اکثرا فکر میکنند که هرکسی که بتواند چند آکورد و یک ریتم «رومبا» بزند حتما سبک فلامنکو را کامل بلد است در حالی که فلامنکو یک موسیقی سنتی مربوط به کشور اسپانیا است که مانند دستگاههای موسیقی ایرانی دارای دستگاهی متعدد است و خواص خاص خودش را دارد. من بهیاد دارم که برای استفادهاز محضر این اساتید چند ماه به آانجا رفتم و حتی یک فیلم ویدئویی از آنها گرفتم که به خاطر هر آهنگ آن از من مبلغی را دریافت کردند...!
در خانواده شما به غیر از پدرتان که نوازنده ویلن بودند، افراد دیگری هم اهل موسیقی و ساز بودند؟
پدر من استاد اولیه من بود. پدر من دوستی داشتند به نام سرهنگ «هفت کردار» کهایشان در گذشته چهرهی شناخته شدهای در حوزه موسیقی نظامی به شمار میآمد و خودشان هم ساز بادی میزدند و مدتها رهبر ارکسترهای نظامیبودند و گوش بسیار تیزی داشتند. یک روز به من گفتند که «پسر بدو بیا اینجا ببینم...!» که خوب به خاطر نظامی بودنشان این جدی بودن طبیعی بود. بعد ایشان به من گفتند که «تو چی میزنی؟» و من هم گفتم که گیتار میزنم و بعد ایشان از من خواستند که برایشان گیتار بزنم و بعد به من گفتند که چرا نت و کتاب و... نداری؟ خوب آن موقع یادم است که خانه ما از تهران خیلی دور بود و ما در شهریار مستقر بودیم و دسترسی به تهران خیلی سخت بود و در آن سال (1360) برای یک کودک 10 ساله خیلی سخت بود که از شهریار بخواهد به تهران بیاید و در شهریار هم نه منابعی بود، نه تصویری، نه صوتی و در کل هیچ امکاناتی نبود ولی آقای هفت کردار لطف کردند یک سری نت که مربوط به پسرشان بود در اختیار من قرار دادند ولی خوب بعد از آن خیلی طول کشید تا ما بتوانیم از آن نتها و علائم سر دربیارم چون پدر من نوازنده گیتار نبودند و نمیتوانستند به من توضیح بدهند که علائم روی این نتهای چیست و آن کتابها خودش کلی معما شد و چند سال طول کشید تا ما بفهمیم که علائم روی این نتهای چیست و چرا این نتها «چند طبقه» شدهاست! به هر حال مصائب و مشکلات نسبت بهالان که من میبینم خیلی زیادتر بود و امروز هم کهامکانات کافی فراهم است نسل جدید استفادهی لازم را نمیکند.
در مورد سئوالی كه پرسیدید فرزاد برادر من هست کهایشان با توجه اینکه رشتهشان موسیقی نبود و دکترای «جنگلداری» دارند و در حال حاضر هم معاونت آموزش در دانشگاه محیط زیست در شهرستان بروجرد هستند، در زمانی که مجرد بودند و با من در خانه بودیم در جوانی، هر سازی را که به دستش میگرفت می نواخت. مثل گیتار، کیبورد، تار، سه تار، تنبک و سنتور که سنتور خیلی خوب میزنند و بیشتر دنبال میکردند و خیلی آدم با استعدادی در زمینه موسیقی بودند.
دنیای موسیقی شما ارتباط با خانواده را تحتالشعاع قرار نداده؟
الان به دلیل اینکه خانواده من در شهرستان زندگی میکنند و من خودم در تهران مستقر هستم، این مسافت باعث میشود که من یک مقدار از خانواده دور باشم و کمتر آنها را ببینم ولی اگر نزدیکتر بودیم حتما همدیگر را بیشتر میدیدیم با توجه بهاینکه پدر من خیلی اهل ‘دورهمی’ و نواختن ساز و ... هستند.
شما زمانی که میخواستید کار موسیقی را آغاز کنید قطعا برای خودتان هدفی تعیین کردین تا بهان هدف برسید. امروز چیزی که ما از «فیروز ویسانلو» میبینم چند درصد از آن هدفی است که در ابتدا در سر داشته و آیا رشد و کمال فیروز ویسانلو ادامه دارد یا او به همین جایگاه کنونیاش راضی است؟
جایی یك حرف متعجبكننده از یك هنرمند خواندم كه گفته بود: «من الان کاملم و هرکاری را که باید میکردم را انجام دادم و دیگر چیزی نمیخواهم!». من فکر میکنم کهاین خیلی اشتباهاست. نه فقط در موسیقی بلکه در هر شاخهای از علم و هنر قطعا هرگز محدودیتی وجود ندارد و من اصلا بهاین اعتقادی ندارم که آدم باید متوقف شود و یا اینکه که همان نقطه، نقطهی کمال اوست. البته برای رسیدن به همین هدف هم نقشه داشتم و همیشه به خودم میگفتم که تو باید بروی و در ‘مرکز’ مطرح شوی و آن موقعی که خیلی از بچههای هم سن و سال ما مشغول سرگرمیهای خودشان بودند من در خانه ساز میزدم و تمرین میکردم ولی این هم دلیل نمیشود که من بگویم این نقطه برای من نقطهی متعالی است و همچنان معتقدم که دست بالای دست در موسیقی بسیار است و نوازندگی و موسیقی خیلی گستردهاست و هرچقدر هم که پیشرفت کنی بازم ممکن است در آن مقطع شاگرد محسوب شوی و ما هم همیشه همان شاگرد باقی خواهیم ماند.
«فیروز ویسانلو» در سال جدید چطور ظاهر خواهد شد و برنامههایش برای امسال چیست؟
آلبوم «خاطرات سوم» از من در راهاست که در سال 92 روانه بازار خواهد شد و آلبوم دیگری هم به صورت بدون کلام است که ما در آن موسیقیای قدیمی را که در ذهن مردم ماندهاست، با یک شکل فاخرتر و امروزیتری بازسازی کردیم و شاید به نوعی یک لباس جدیدی بر تنش کردیم. این مجموعه را بهاین صورت جمع آوری کردیم که آقای «بابک شهرکی» که نوازنده ویلن هستند و استودیو هم دارند، زحمت ضبط موسیقی را بر عهده داشتند و زحمت نوازندگی ویلن و کمانچه هم با ایشان بود و نوازندگی سازهای کلاویهای مانند گیتار و گیتار باس و ... را هم من انجام دادم و در حقیقت مجموع اینها مجموعهای را به وجود آورده که ما اسم آن را گذاشتیم «کُلاژ» که در واقع یک نوع ترکیبی از موسیقیهای قدیمیاست که ما آنها را به صورت پازل کردیم که به نوعی به هم چسبیدهاست و به همین خاطر اسم آن را «کُلاژ» گذاشتیم و با این حرکت امیدواریم بتوانیم که جوانان را با موسیقی قدیمی آشناتر کنم و نگذاریم کهاز یادشان برود و کار دیگر من این است کهیکسری منابع آموزشی است که من آنها را مدتهاست در دست دارم از جمله کتابهای آموزشی برای معلمین و هنرجویان گیتار که همراه لوح فشرده از من منتشر خواهد شد و میشود گفت که به سطح آموزشی در کشور کمک میکند چون معمولا دوستان ما و معلمین گیتار به ما میگویند که ما منابع خوبی از آموزش گیتار به صورت کتاب و به همراه لوح فشرده در داخل کشور نداریم تا توانست هنرجو را خیلی بهتر با موسیقی و نواختن گیتار آشنا کرد و ما هم سعی کردیم که چنین مجموعهای را تهیه و در سال 92 روانه بازار کنیم. یک سایتی هم به تازگی یعنی حدود سه ماه است که بارگذاری شده که با نام خود من است که در حال حاضر بار علمیبالایی ندارد اما تلاش میشود که بار محتوایی آن قویتر شود و در آن قصد دارم کهاهدافم را پیاده کنم و اخبار مربوط به فعالیتهایم را در آنجا درج كنم و در همین مدت کوتاه به گفته مدیر این سایت حدود هفت هزار بازدید از آن انجام شدهاست و در حال حاضر در حال ایجاد «خوراک علمی» برای آن هستیم تا بار مطالب علمیآن قویتر شود و امیدواریم که بتوانیم در حوزه موسیقی موثر واقع شویم.
و در آخر بهترین ترانهای که در سال 91 شنیدید چی بود؟
من یک مقدار پاسخ به این سوال برایم سخت است چون من با ترانههای مختلفی ساز میزنم و معمولا مرحله فینال آثار را نمیبینم که حالت نهایی آن چی شدهاست و در کل برای من سخت است که پاسخ این سوال را بدهم به این دلیل که من میروم و در استودیویی ساز میزنم که خواننده هنوز قالب صحیح آن ترانه را نخوانده و کار ناقص است و محصول نهایی را هم من نمیشنوم چون یا باید برای من ارسال کنند یا بروم و از اینترنت دانلود کنم تا محصول نهایی را گوش کنم و به همین خاطر نمیتوانم که دقیق به شما بگویم که کدام ترانه را امسال به عنوان بهترین ترانه میدانم ولی یک کتابی از آقای «کامران رسولزاده» منتشر شد و بعد از آن هم لوح فشرده آلبوم ایشان روانه بازار شد که آن کار را خیلی دوست دارم و موسیقی خیلی خوبی هم دارد و به نظر من ترانهی آن اثر هم که متعلق به آقای رسولزادهاست کار نوینی محسوب میشود و آن ترانهها را دوست دارم و کار آخر آقای رضا یزدانی(خاطرات مبهم) هم که تنظیم آن با کارن همایونفر بود را هم خیلی دوست داشتم. البته در یک قطعه موسیقی یا یک آلبوم فاکتورها بالا پایین است و قوت و ضعف کلام و موسیقی و فن بیان خواننده و ... بسیار متفاوت است ولی در مورد «خاطرات مبهم» من فکر میکنم که مجموع آن یک اثر فاخر محسوب میشود.
امیرحسین کاکایی
|